۲:توهین به ساحت پیامبر(ص) از طرف معاویه اینقدر زیاد بود که مغیره بن شعبه می گوید من به معاویه گفتم که بنی هاشم دیگر توان خودشان را از دست دادند و برای حکومت تو خطر ندارند؛معاویه گستاخانه گفت که همین که هر روز فریاد «اشهد ان محمد رسول الله» به گوش می رسد خیلی اذیت کننده است و تا نام پیامبر از بین نبرم آرام نخواهم گرفت.(ص ۲۸).
۳: هتّاکی مروان بن حکم و سنگ خواندن قبر پیامبر(ص)پیش ابو ایوب انصاری و جواب کوبنده انصاری، علامه امینی می گوید که منع توسل به قبر پاکان از بدعت های امویان بود،در این ضمن نماز خواندن اسامه نزد قبر پیامبر و توهین مروان به اسامه و جواب اسامه هم خواندنی است. (۲۹).
۴: مروان بن حکم کیست: مروان بن حکم بن ابی العاص اموی در زمان رحلت پیامبر(ص) حدوداً هشت ساله بود ،او پیامبر(ص) را ندیده است زیرا پدرش به دستور پیامبر(ص) به سمت طائف تبعید شد.اما وقتی عثمان خلیفه شد تبعید مروان تمام شد وحتی مروان با دختر عثمان ازدواج هم کرد. و بعد امین و کاتب او شد و نامه های مختلف را جعل کرد که سبب شورش علیه عثمان و قتل شدن او شد و به بھانه خون خواهی عثمان به طلحه و زبیر ملحق شد و جنگ جمل را به راه انداختند.(۳۱)
۵: نفرین پیامبر(ص) در حق مروان:عایشه: پیامبر(ص) پدر مروان اور خود مروان را که در صلب پدرش بود ،لعن کردند۔(۳۱) همچنین پیامبر در هنگان تولدش گفت: «الوزع ابن الوزع الملعون ابن الملعون»
۶:سخنان امام علی(ع) درباره ظلم و ستم مروان و آل مروان: پس از قتل عثمان،خطاب به مروان ،فرمود: وای بر تو و وای بر امت محمد از دست تو و پسرانت! زمانی که به قدرت برسید.(۳۲) امام فرمود: دست او دست یهودی است.(۳۳)
۷: دشمنی مروان با اما علی و اهل بیت(ع): مروان در خطبه های نماز جمعه حضرت علی را دشنام می داد۔(۳۳) به امام حسن گفت شما اهل بیت در درگاه خداوند لعن شده اید۔ امام حسن فرمود:زمانی که در صلب پدررت بودی از زبان پیامبر تو و پدرت مورد لعن خدا و رسول شده اید.(۳۴)همین مروان بود که به جنازه امام حسن تیر باران کرد.(۳۴)در روز رسیدن سر مبارک امام حسین به مدینه خطبه خواند و سر مبارک امام را با دو دستش برداشت و با خوشحالی و با بیشرمی تمام سر مبارک را به طرف قبر پیامبر اکرم(ص) پرتاب کرد و گفت:ای محمد! این روز مقابل روز بدر.(۳۴) با توجه به نفرین پیامبر علمای اهل سنت نیز مروان بن حکم را نکوهش کرده اند.(۳۵ تا ۳۶)
۸: جسارت حجّاج به پیامبر(ص) و زائرین قبر آن حضرت: گفته های حجاج بن یوسف گستاخانه تر و بی شرمانه تر از مروان است؛ او قبر پیامبر را یک مشت چوب و استخوان می پنداردو زیارت قبر پیامبر را منع کرده است، فقهای اهل سنت حجاج را بخاطر همین سخنان و جسارتها کا کافر دانسته اند.(۳۶) ذهبی سلفی می گوید: حجاج بسیار ستم گر زور گو ناصبی و دشمن اهل بیت (ع) بود. نسائی می گوید حجاج ثقه نیست،ابو احمد حاکم معتهد است حجاج شایستگی نقل روایت ندارد نزد ابن حجر عسقلانی هم مورد اعتبار نیست.(ص۳۷)
۹:انعکاس تفکر اموی در وهابیت: با مطالعه تاریخ امویان و کاری که آنھا انجام دادند مثل منع توسل و منع زیارت قبر پیامبر(ص) اسلام ستیزی و دشمنی با پیامبر(ص)۔۔۔۔اینھا در آثار و عملکرد ابن تیمیه و محمد بن عبد الوهاب کاملا مشهود است۔ابن تیمیه حرانی حنبلی با تحریم قبر پیامبر و فتوی دادن به قتل کسانی که به قبور پیامبران و صالحان متوسل می شوند، تفکرات بنی امیه را در قرن هفتم هجری رواج داد.همین طور سخنان پیروان محمد بن عبد الوهاب که عصای من بھتر از محمد(ص) است چون قابل استفاده است.... و از قبیل حرفهای جسارت آمیز بار دیگر احیا کننده تفکر بنی امیه در منطقه نجد جزیرة العرب در قرن دوازدهم هجری قمری بود.(ص۳۷ تا ۳۸)
فصل دوم:احمد بن حنبل،پیشوای فکری وهابیت.
۱: وهابیان احمد بن حنبل را پیشوای فکری خود می دانند؛ وی ابو عبدالله احمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن اسد معروف به ابن حنبل، احمد حنبل، و احمد بن حنبل است،در سال ۱۶۰ یا ۱۶۴ هجری در بغداد به دنیا آمد، معروف است که اصل و تبار احمد بن حنبل عرب است ولی در نسب وی میان مورخین اختلاف نظر وجود داردبرخی اورا قبیله بنی ذهل اور برخی از قبیله بنی شیبان معرفی کرده اند بعضی ھا بر شیبانی بودن او را صحیح دانسته اند.نکته قابل درنگ این است که احمد چیچ گاه بر عرب بودن خودش تصریح یا افتخار نکرده است. کانواده احمد به همراه جد پدری وی ساکن خراسان و در خدمت حکومت بنی عباس بودند؛ احمد بن حنبل در سن پانزده سالگی سفرهای علمی خود را از کوفه و بصره آغاز نمود و مکه مدینه یمن حران حمص دمشه خراسان۔۔۔۔۔ سفر کردو پس از مسافرت ھا کرسی درس خود را بغداد قرار داد. احمد از اصحاب خاص و ویژه محمد بن ادریس شافعی بوده است و فقه خود را از شافعی گرفته است و در نقل احادیث اساتید او خیل زیاد اند، احمد بن حنبل دو فرزند پسر به نام عبد الله و صالح داشت که عبد الله بیشترین روایات را از پدرش نقل کرده است.آثار به جای مانده از احمد بن حنبل: کتاب الزهد، مسائل الامام احمد بن حنبل، الجامع فی العلل و معرفة الرجال،«السنه» این کتاب به روایت فرزندش عبدالله است و محتوای اسلی آن اعتقادنامه اهل حدیث است و بخشی از این کتاب نیز احادیث دال بر تشبیه و تجسیم خداوند است.فضائل الصحابه» محتوای این کتاب احادیث فضایل ابوبکر عمر عثمان و امام علی(ع) و سایر صھابه است ،گفتنی است که این کتاب در رد نظریه تثلیث و اثبات نظریه تربیع خلفا نوشته شده است و بسیاری از فضایل حضرت علی(ع) در آن نقل شده است. المسند» این کتاب معروف ترین کتاب احمد است.(۳۹ تا ۴۳)
۲:اوضاع سیاسی اجتماعی آن دوران: احمد بن حنبل پنج تن از شاهان عباسی را درک کرد:هارون،مامون،معتصم،واثق،متوکل عباسی ناصبی.اوضاع سیاسی اجتماعی احمد بن حنبل را می توان قبل و بعد متوکل عباسی تقسیم کرد،قبل از متوکل عصر ترجمه بود و مباحث فلسفی وارد جامعه اسلامی شده بود که یکی از آن «خلق و قدم قرآن» بود،حکومت قئل به مخلوق بودن قران بود اما احمد بن حنبل هئل به قدیم بودن قرآن بود بخاطر همین معتصم عباسی به شدت با احمد مقابل کرد و شلاق زد و روانه زندان کرد اما بعد از این که متوکل سر کار آمد ورق به نفع احمد برگشت و دیدگاه احمد فصل الخطاب قرار گرفت سرانجام احمد بن حنل در یک از جمعه های ربیع الاول سال ۲۴۰یا ۲۴۱ هجری در شهر بغداد از دنیا رفت.(۴۳ تا۴۵)
۳: مواضع دوگانه احمد در برابر امام علی(ع): از مواضع احمد بن حنبل در مورد امیر المؤمنین(ع) دو گونه گزارش کاملا متفاوت نقل شده است،گزارشی که احمد را دوستدار امام علی(ع) معرفی می کند مثل این روایت ھا که احمد بن حنبل گفت: درباره علی و خلافت بسیار سخن گفتید، همانا خلافت علی مزین نکرده است بلکه علی به خلافت زینت بخشیده است. به نقل از احمد بن حنبل نوشته شده: برای هیچ یک اصحآب پیامبر به اندازه ای که در حه حضرت علی(ع) فضیلت وارد شده فضیلت نقل نشده است. ابن عساکر دمشقی شافعی به نقل از احمد بن سعید رباطی می گوید: سمعت احمد بن حنبل یقول: لم یزل علی بن ابی طالب مع الحق والحق معه حیث کان.
از سوی دیگر گزارش ھای از احمد نقل شده است که با روایات یاد شده در تضاد است، مثل: احمد بن حنبل گفت: هیچ شخص سنی نیست مگر اینکه کمی نسبت به علی بغض داشته باشد. علی بن حشرم می گوید: من در جواب احمد بن حنبل گفتم:هیچ شخصی سنی نیست مگر این که علی را بسیار دوست داشته باشد ، هنگامی که این جمله را گفتم شاگردان احمد بن حنبل در حضور استاد مرا کتک زدندو از جلسه بیرون کردند.
ابراهیم بن محمد بن سفیان دلیل این بغض احمد بن حنل نسبت به امیر المؤمنین(ع) کشته شدن جد او به دست علی(ع) می داند.(۴۵ تا ۴۷)
۴: حل دوگانگی روایت و نقل قول های احمد بن حنبل:چنان که مشاهده کردیم که در منقولات ابن حنبل دو گانگی وجود دارد برای حل این مسئله می توانیم بر مبنای علامه شوستری بگوییم که هیچ تضادی بین دوگونه روایت نقل شده از احمد نیست چرا که روایت «لایکون الرجل سنیا حتی یبغض علیاً قلیلاً» اشاره به وصف اهل سنت (حنابله) و بغض آنان نسبت به حضرت علی(ع) است بخاطر همین در ایام حج برای یاد آوی جنگ جمل جشن میگیرند و امام علی را سُخره می کنند، پس بغض علی(ع) وصف حنابله اهل سنت است۔ و بر مبنای گزارش دوم «انه مع الحق و الحق معه حیث کان» و «انه لم یکن لاحد من الفضائل ماله» اشاره به سمت واقعیت و حقیقت امر است که احمد بن حنبل به حقانیت و احقیت امام علی(ع)اعتقاد داشته؛ لذا درباره حضرت علی(ع) کتاب فضایل نوشته است.
امّا این نکته ی اخیر را نگارنده این کتاب قبول ندارند.(۴۷ تا۴۸)
۵: موضع مثبت احمد بن حنبل در برابر دشمنان پیامبر(ص) و اهل البیت(ع) (الف) احمد بن حنبل از کسانی که نسبت به معاویه موضع منفی داشته باشند روایت نقل نمی کند چنان که در مورد یحیی بن معین ما می بینیم که ابن حنبل یحیی را از عبید الله بن موسی زیاد نقل روایت را منع کرد. همچنان ابن حنبل گفته:کسی که اعتقادی به ترحم بر معاویه نداشته باشد و آن را جایز نداند، گمراه و بدعت گذار است.(۴۹ تا ۵۰)(ب) احمد بن حنبل و لعن نکردن یزید: صالح به پدرش احمد بن حنبل می گوید: چرا یزید را لعن نمی کنی و اون می گوید کی مرا دیدی که به کسی لعن کرده باشم باوجود اینکه پسرش دلیل قرآنی هم میاره.(ص ۵۰)
(۶) دفاع احمد بن حنبل از نواصب: حریز بن عثمان حمثی که یکی از نوصب بارز و کسیست که حضرت امیرالمؤمنین(ع) را لعن کرده و به آن حضرت دشنام و ناسزا گفته نزد ابن حنبل مورد توثیق قرار گرفته است و از روایات آن با آغوش باز استقبال شده است. و اورا ثقه شمرده است. همچنین ابن حنبل، متوکل ناصبی که جنایات خیلی خیلی زیاد در حق اهلبیت(ع) انجام دادہ مثل سخت گیری بر بنی هاشم، توهین و جسارت کارگزار متوکل به امام جواد که امام را متهم به شراب خواری و مستی کرده در حالی که امام روزه بودند، بغض امیر المؤمنین(ع) و دشمنی با پیروان آن حضرت، جلوگیری از زیارت قبر المؤمنین(ع)، تخریب قبر امام حسین(ع) و شکنجه و کشتار زایرین قبر شریف آن حضرت؛ باوجود اینقدر جنایات ابن حنبل او را بسیار تجلیل و تعریف می کند.(۵۱ تا ۶۰).
(۷) ابن حنبل در رساله مختصر، عقیده اهل حدیث را بیان کرده و مخالف و منتقد آن را بدعت گذار و خارج از اهل سنت دانسته است.(ص۶۲ تا۶۴)
4/12/19