۳.         صحیح بودن بیشتر روایات: کتاب صحیح بخاری علاوه بر نشان دادن جهالت عصر رسول خدا صحیح بودن این روایات را نیز تا حدودی برای ما ثابت می کند. زیرا اگر این روایات مربوط به قرن دوم و یا سوم هجری می بود باید مسائل علمی هم در این کتاب دخالت داده می شد و مسائلی از قبیل حدوث قرآن یا قدیم بودن قرآن و ... نیز در این کتاب ذکر می شد ولی اینگونه نیست که این دلیلی بر صحت بیشتر روایات صحیح است. هر چند در روایات مناقب گویا دستکاری شده است و روایات مناقب بعدا اضافه شده است. زیرا در عصر پیامبر تفاوت چندانی بین صحابه نبوده است خصوصا صحابه ای که در جنگ ها شرکت نداشته یا از جنگ فرار می کردند نمی تواند تقدیر  و ارزش پیامبر را بر انگیزد زیرا با مخالفت دیگر صحابه روبرو می شد که چگونه فلان صحابی که از جنگ فرار کرده این گونه مورد محبت قرار گیرد اما دیگر صحابی این گونه مورد تقدیر قرار نگیرند. لذا روایاتی که در منقبت ابوبکر و عمر و عثمان است مشخص است که بعدا اضافه شده است و به خاطر فضای قرون بعدی بوده است که یک نوع تقدس گرایی به این صحابی داده شده است و برای اینکه این تقدس حفظ شود حدیث از پیامبر در منقبت آنها نیز جعل شده است. و جالب تر در روایات مناقب نیز از کسانی استفاده شده است که در واقع مخالف این افراد هستند مثلا از ابن عباس یا حضرت امیر فضیلت در منقبت خلفای ثلاثه استفاده شده است. مثل روایتی که از حضرت علی است که محمد بن حنفیه از حضرت پرسید بهترین مردم بعد از رسول خدا کیست؟ حضرت پاسخ داد ابوبکر . مرتبه دوم حضرت فرمود عمر و مرتبه سوم محمد بن حنفیه می گوید ترسیدم از پدرم بپرسم که بهترین مردم کیست و پدرم پاسخ دهد عثمان لذا گفتم حتما نفر سوم دیگر شما هستید و حضرت فرمود فردی از مسلمانان.

۴.         قداست چهار نفر: در صحیح بخاری برای چهار نفر قداستی ویژه نقل می کند خلفای ثلاثه و عایشه.  مثلا جریان لیله المبیت اصلا ذکر نمی شود و در چند روایت مفصل جریان همپیمانی ابوبکر با پیامبر به قصد هجرت از مکه به مدینه مطرح می شود. و ابوبکر را شخصیتی دلسوز و مهربان و عمر را شخصیتی خشن و شکننده توصیف می کنند که گویا این دو در کنار هم باید یک کار مهمی را انجام دهند . در رابطه با عایشه نیز : هر چند برخی از رفتارهای ناصحیح عایشه را نیز نقل می کند ولی به گونه ای در صدد توجیه آن رفتار یا قداست سازی از همان کار خطا است مثلا در روایتی که عایشه متهم به روابط غیر مشروع می شود و پیامبر ناراحت است و پیامبر از حضرت علی و فرد دیگری مشورت می گیرد و آن فرد می گوید این گونه نیست و حضرت علی می گوید زن که کم نیست و... بعد در ادامه آیاتی نازل می شود که زنان پیامبر پاک هستند و بعد روایتی از عایشه نقل می شود که من فکر نمی کردم این قدر مقام و ارزش در نزد خداوند داشته باشم که اسم من حقیر در قرآن بیاید.

۵.         بیان نکردن فضایل اهل بیت: صحیح بخاری بسیار زیرکانه از کنار فضایل حضرت علی عبور می کند و حاضر به نقل فضایل نمی شود و درصدد است که علی و اهل بیت را مثل دیگر مردم پیامبر معرفی کند. روایات مناقب علی در این مسئله بسیار گویاست. وی  این باب را اینگونه شروع می کند که پیامبر در رابطه با علی فرمود: «انت منی و انا منک» و عمر گفت: که پیامبر وفات کرد در حالی که از علی راضی بود. سپس 8 روایت می آورد: روایت مربوط به جنگ خیبر و دادن پرچم به دست علی. دو روایت به این شرح است روایت سوم: لقب ابوتراب : به این صورت که علی و فاطمه از دست یکدیگر ناراحت بودند و علی در مسجد خوابیده بود و خاکی شده بود و پیامبر به او لقب ابوتراب را داد. چهارمین روایت از ابن عمر است که او در فضیلت علی گفت خانه او در میان خانه های پیامبر است. روایت پنجم مربوط به تقاضای حضرت فاطمه از پیامبر است که خدمتکاری طلب کرد و حضرت به خانه علی و فاطمه آمد و تسبیحات را آموخت. حدیث ششم حدیث منزلت است که پیامبر به علی گفت آیا راضی نیستی که نسبت به من به منزلت هارون نسبت به موسی باشی. حدیث هفتم روایتی از علی است که در واقع فضیلت عمر و ابوبکر است زیرا حضرت فرمود در رابطه با ام ولد مثل عمر و ابوبکر حکم کنید. و در نهایت می گوید ابن سیرین معتقد بود که آن چه از علی روایت می شود دروغ است. احادیث 3707-3701

۶.         تثبیت و قانونی جلوه دادن حکومت خلفاء: برای اینکه خلافت خلفا را تثبیت کنند احادیث فراوانی جعل کرده اند مثل این حدیث: که هر پیامبری از دنیا می رفت پیامبری جایگزین آن می شود ولی من از دنیا می روم در حالی که خلفاء جای من را می گیرند و امر می کنم شما را به تبعیت از خلفا ح3455

۷.         جعل روایت برای ارزش دهی به صحابه تابعین و تابعین تابعین ح3649 و 3650 و 3651 که خیر القرون

۸.         برداشتهای سطحی صحابه از دین: روایات فراوانی از پیامبر در باب طهارت به کیفیت دستشویی رفتن پیامبر پرداخته است که یا پیامبر را در حال دستشویی دیدند، یا ایستاده دستشویی کرد، رو به بیت المقدس و... در کتاب صحیح بخاری احکامی آمده است که بیشتر مردم به آن مبتلا بوده اند و از مباحث علمی و عقیدتی خالی است مثلا احکام خرید و فروش، حج و... که برای مردم ملموس بود.

۹.         مصحف علی: یکی از مسائلی که گویا در آن زمان زیاد مورد بحث بوده است مسئله کتاب (مصحف) حضرت علی است که در بخاری در چند جا به این مسئله اشاره می کند که در آن کتاب چیزهای مثل احکام دیه و این مسائل است و چیزی فراتر در ان نیست مثلا روایت : 7300

۱۰.       تمسک به آثار: صحیح بخاری به آثار صحابه نیز استناد جسته است خصوصا آثار ابوبکر و عمر. مثل حدیث 2290 که استناد به فعل عمر جسته است. اهل سنت چنانچه از صحیح بخاری بر می اید سنت صحابه همانند سنت پیامبر برایشان ارزش دارد چنانچه در جریان نماز تراویح در صحیح بخاری آمده است که پیامبر این نماز را به جماعت نخواند ولی عمر دستور داد که به جماعت خوانده شود  ح 2010 و ح 2012و اکنون نیز سنت عمر پابرجاست. یا عثمان در حج در یکی از اماکن نماز دو رکعتی خواند در حالی که میگفت پیامبر چهار رکعت نماز می خواند.

۱۱.       معرفی پیامبر به عنوان فردی عادی: اگر فردی غیر مسلمان بخواهد مسلمان شود  و این کتاب را به او بدهی تا سخنان و رفتار پیامبر را مشاهده کند قطعا مسلمان نخواهد شد زیرا پیامبری که صحیح بخاری معرفی می کند فردی است شهوت ران، برای من که اولین دفعه است این کتاب را به صورت تفصیلی مطالعه می کنم یک دو گانگی قابل مشاهده است. از طرفی اصرار بر این دارد که حدیث پیامبر را نقل کنند و به آثار او تبرک جویند حتی به آب دهن او تبرک جویند. از سویی دیگر پیامبری را که معرفی می کنند اصلا قابل تقدس نیست پیامبری که زنان فراوانی دارد و شهوت ران است و نسیان و اشتباه می کند . مثلا در جنگ خیبر صفیه را که پدر و برادرش کشته شده اند به همسری خود بر می گزیند و در بین راه همین که از حیض پاک می شود با او عروسی می کند. ح22135

۱۲.               فضای عثمانی گری: فضای عمومی در بین صحابه و تابعین بسیار عثمانی بوده است. مثلا در حدیثی که ابوبکر در زمان مریضی پیامبر به جای پیامبر نماز خواند و بعد پیامبر به مسجد آمد در حالی که بین دو مرد بود یکی ابن عباس و یک مرد دیگر... در اینجا حتی حاضر نمی شده اند اسم علی را بر زبان بیاورند ولی صحیح بخاری در ادامه می گوید که پرسید ند آن مرد که بود گفتند علی بن ابی طالب است. ح687

................................................................................................................................................................................................... وهابیت از میان کتب روایی و صحاح، به صحیح بخاری اهمیتی فوق العاده می دهند، از این رو آشنایی با این کتاب برای طالب مباحث وهابیت و سلفیت لازم است.

صحیح بخاری در ۹۷ کتاب و ۳۴۵۰ باب تدوین شده و تعداد احادیث آن با احتساب احادیث تکراری به گفتهٔ ابن صلاح ۷۲۷۵ حدیث و با حذف مکرّرات، چهار هزار حدیث است.

به نظر بخاری، مجامع حدیثی مدوّنِ عصر او، بر احادیث صحیح و غیرصحیح مشتمل بود، ازاین‌رو تصمیم گرفت که احادیث صحیح را در کتابی گرد آورد. مشوق اصلی او در این کار استادش اسحاق بن ابراهیم حنظلی معروف به ابن راهویه بوده است.

ابوعبدالله محمد بن اسماعیل بخاری در ۱۳ شوال ۱۹۴ هجری قمری در بخارا واقع در ازبکستان امروزی متولد گردید و به سال ۲۵۶ هجری قمری در روستای خَرتَنگ در نزدیکی سمرقند وفات نمود. پدرش اسماعیل بن ابراهیم، یکی از دانشمندان حدیث آن زمان بود که در دوران جوانی بخاری از دنیا رفت. بخاری چهار بار از بخارا اخراج شد. در یکی از آن‌ها پس از صدور فتوای محرمیت دو کودک در صورت نوشیدن از شیر یک گوسفند، مردم و علمای شهر علیه او شوریدند و از شهر اخراجش کردند.

بار دیگر پس از بیان عقیده‌اش دربارهٔ قرآن، عالم بزرگ اهل سنت محمد بن یحیی الذهلی او را ابتدا از نیشابور اخراج کرد و سپس از امیر بخارا خواست تا بخاری را از آنجا هم اخراج کند و دربارهٔ بخاری گفت: هرکس بعد از این (اظهارات غلط) به سمت اسماعیل بخاری برود، او را متهم بدانید.

جد پدریش (مغیره) توسط حاکم بخارا، مسلمان شده و در آنجا ساکن شد. در سن ۱۶ سالگی به مکه مسافرت نمود و علم حدیث را فرا گرفت. سپس مصر و دیگر کشورهای اسلامی را برای جمع حدیث طی کرد و چون به بخارا بازگشت ششصد هزار حدیث باخود آورد و فقط ۷۲۷۵ حدیث را معتبر دانسته در تألیف مشهور خود موسوم به صحیح بخاری جای داد.

ویژگی‌های کتاب

بخاری برای تألیف این کتاب شانزده سال وقت صرف کرد و احادیث آن را از میان ششصد هزار حدیثی که جمع آوری کرده بود برگزید.این کتاب از مجامع حدیثی اهل سنت می‌باشد. اصطلاح مجامع حدیثی به کتاب‌هایی گفته می‌شود که جامع موضوعات عقیدتی و فقهی باشند و این ویژگی در صحیح بخاری نیز موجود است.

شرط بخاری

بخاری برای انتخاب حدیث صحیح معیاری داشته که به «شرط بخاری» معروف شده است. طبق آن، او حدیثی را صحیح می‌داند که محدثان بزرگ نسبت به وثاقت فرد فردِ سلسلهٔ راویان آن تا یک صحابی مشهور اتفاق نظر داشته باشند و سند آن نیز متصل و غیرمقطوع باشد. براین اساس، بخاری برای گزینش حدیث صحیح، اتصال سند، اتقان و وثاقتِ رجال و نیز نبودن اشکال و ضعف در متن یا سند حدیث (عدم علل) را مراعات می‌کرده است. از تقسیم‌بندی احادیث کتاب در سخن ابن حجر می‌توان دریافت که شرط مزبور دربارهٔ همهٔ احادیث آن رعایت نشده و وی برخی از احادیث را که با شرط او منطبق نیست، هرچند با لفظ و تعبیری متفاوت و متمایز، آورده است.

بخاری بسیاری از احادیث را که با شرط او منطبق بودند؛ ولی با مذهب او هماهنگ نبودند نیاورده و حاکم نیشابوری در کتاب المستدرک علی الصحیحین تلاش کرده روایاتی که با شرط بخاری یا مسلم منطبق بوده ولی آن‌ها نقل نکرده‌اند را جمع‌آوری کند.

فصل بندی

صحیح بخاری بیشتر مطابق با کتاب‌های فقهی فصل‌بندی و تنظیم شده ولی مطالب و ابواب دیگری نیز درآن وجود دارد؛ ازجمله دربارهٔ آغاز خلقت، بهشت و دوزخ، پیامبران و به‌ویژه پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم و تفسیر قرآن.

از ویژگی‌های این کتاب، عناوین ابواب (=تراجم ابواب) آن است که به نوعی بیان استنباط بخاری از احادیث بوده است و چون این عناوین بیشتر بر تفسیر، تبیین و تأویل احادیث مشکل و مجمل مشتمل است، آن‌ها را بیان‌گر فقه بخاری دانسته‌اند. بخاری دراین کتاب فراتر از یک محدّث صرف و به صورت یک فقیه ظاهر شده است و به‌همین دلیل برخی از احادیث را برحسب بابی که در نظر داشته، تکرار یا تقطیع کرده و همراه با آن، نکات فقهی، حُکمی و آیات الاحکام آورده است و حتی در برخی ابواب این کتاب، هیچ آیه یا حدیثی ذکر نکرده که همین نشان‌دهنده این است که وی دربارهٔ آن موضوع، طبق شرایط خود حدیثی نیافته است.

جایگاه کتاب در بین اهل سنت

بخاری چون کتابِ خود را به پایان رساند، آن را به بزرگان و ائمهٔ حدیث اهل سنت، مانند احمد بن حنبل، علی بن مَدینی و یحیی بن معین، عرضه داشت و آنها به صحّت و درستی آن، جز چهار حدیث، شهادت دادند.

صحیح بخاری نزد علمای اهل سنّت اهمیت و اعتبار خاصی دارد؛ اهل سنت در این امر اتّفاق نظر دارند که صحیح‌ترین کتاب پس از قرآن مجید، صحیح بخاری و پس از آن صحیح مسلم است. بعضی به افرادی پول می‌دادند تا احادیث این کتاب را همچون قرآن برای جلب برکات و خیرات آسمانی بخوانند. مقبولیت و اعتبار صحیح بخاری از کثرت شروح و تعلیقات و حواشی آن نیز نمایان است.

شرح‌های بخاری

از جمله شروحِ مشهور آن عبارت است از:

۱ شرح امام ابو سلیمان احمد بن محمد بن ابراهیم بن خَطّاب البستی الخطابی (متوفی ۳۳۸) با نامِ اعلام السنن

۲ فتح الباری شرح صحیح البخاری نوشتهٔ حافظ شهاب الدین ابن حجر عسقلانی (متوفی ۸۵۲) علمای حدیث آن را بهترین شرح کتاب دانسته‌اند.

۳ عمدة القاری فی شرح البخاری تألیفِ محمود بن احمد عینی (متوفی ۸۵۵)

۴ ارشاد السّاری فی شرح البخاری از احمد بن محمد بن ابی بکر قسطلانی (متوفی ۹۲۳.

نقدها

صحیح بخاری را هاله‌ای از قداست فراگرفته و کم‌تر کسی جسارت به خرج داده و در صحّت احادیث آن و خدشه در سند و راویان احادیثش تردید کرده است. تا جایی که به گفتهٔ ابوالحسن مقدّسی، هریک از راویان احادیثِ صحیحین (= صحیح بخاری و صحیح مسلم) از هرگونه عیب و نقص و انتقاد مبراست. از این‌رو بسیاری از حافظان، تمامی احادیث آن را بدون تأمل پذیرفته‌اند و حتی تسلیم کامل در برابر احادیث مزبور را از اصول ایمان و ارکان اسلام دانسته‌اند. ذهبی هنگام ذکر برخی احادیث آن می‌گوید: اگر هیبت صحیح بخاری نبود، می‌گفتم که این احادیث ساختگی است. به گفتهٔ امام الحرمین اگر کسی قسم بخورد که تمامی احادیث صحیحین مطابق با واقع و کلام رسول خداست، قسم او درست است و کفّاره‌ای بر او نیست.

با وجود این، بعضی از بزرگان حدیث از اهل سنت، از جمله حافظ دارِقُطْنی، اقدام به نقد آن نموده‌اند و این عقیده را که احادیث آن صحیح‌ترین احادیث به‌شمار می‌رود، مورد مناقشه قرار داده‌اند. به گفتهٔ ابن حجر، حفّاظ، ۱۱۰ حدیثِ صحیحین را نقد کرده‌اند که ۳۲ حدیث را هردو و ۷۸ حدیث را تنها بخاری نقل کرده است. همچنین حدود هشتاد تن از رجال احادیثِ صحیح بخاری غیر قابل اعتماد معرفی شده‌اند. بیشتر اشکالات دارقطنی، متوجه رجال اسناد بخاری است.

نقل نکردن روایت از امامان شیعه و اصحاب ایشان

بخاری با امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) معاصر بوده است، امّا در کتاب وی حتی یک حدیث از این دو امام نقل نشده است. بخاری حتی از فرزندان و اصحاب امامان اهل بیت علیهم السلام نیز به ندرت حدیث نقل می‌کند، در حالی که علما و محدّثان بزرگی در میان آن‌ها بوده است.

 

او احادیثی را که بایستی مطابق شرط او نقل شوند، تنها به این دلیل که امامان شیعه یا اصحاب آن‌ها در میان راویان بوده‌اند، نقل نکرده است و تنها احادیث معدودی از امیرالمؤمنین و امام حسن(ع) و امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) علیهم السّلام روایت کرده است. البته در مقابل، روایاتی از خوارج و نواصب از قبیل عکرمه، عمران بن حطان و عروه نقل کرده، در حالی که حتی بسیاری از محدثان اهل سنّت آنان را جرح و تضعیف کرده‌اند.

او از ابوهریره که کم‌تر از سه سال پیامبر(ص) را درک کرده بود ۴۴۶ حدیث، از عبدالله بن عمر ۲۷۰ حدیث، از عایشه ۲۴۲ حدیث و از ابوموسی اشعری ۵۷ حدیث و از انس بن مالک بیش از ۲۰۰ حدیث نقل کرده، ولی از امام علی(ع) که از پیش از اسلام تا رحلت پیامبر در کنار او بوده است ۱۹ حدیث و از حضرت زهرا(س) دختر پیامبر (ص) تنها یک حدیث نقل کرده است.

اشاره به برخی روایات صحیح بخاری

با وجود اینکه صحیح بخاری در نزد اکثر اهل سنت برترین کتاب پس از قرآن است، روایاتی نیز در آن دیده می‌شود که قابل دفاع نیست. برای نمونه:

پیامبر(ص) در آغاز وحی نبوتش را باور نمی‌کرد تا اینکه ورقة بن نوفل مسیحی به او می‌گوید که واقعا پیامبر شده است.[ باب کان بدء الوحی، ج۱، ص۷]

پیامبر بعضی از آیات را فراموش کرده و از قرآن جا انداخته بود تا اینکه با قرائت یکی از مسلمانان آن‌ها را به یاد می‌آورد.[ باب و قول الله و صل علیهم، ج۸، ص۷۳]

در قیامت از حضرت ابراهیم(ع) درخواست شفاعت می‌شود و او می‌گوید من سه بار دروغ گفته‌ام!! برای شفاعت نزد فرد دیگری بروید.[ باب ذریة من حملنا مع نوح، ج۶، ص۸۴]

میمونی را به‌خاطر زنا کردن سنگسار کردند.[ ج۴، ص۲۳۸، باب بنیان الکعبه، باب القسامة فی الجاهلیه]

خداوند ملک الموت را برای قبض روح حضرت موسی(ع) می‌فرستد و جناب موسی به‌صورت او سیلی می‌زند!![ أُرْسِلَ مَلَک المَوْتِ إِلَی مُوسَی عَلَیهِمَا السَّلاَمُ، فَلَمَّا جَاءَهُ صَکهُ، فَرَجَعَ إِلَی رَبِّهِ صحیح بخاری، باب وفات موسی، ج۴، ص۱۵۷]

مورچه‌ای یکی از انبیاء الهی را گاز می‌گیرد و آن پیامبر دستور می‌دهد همه آن مورچه‌ها را بسوزانند، خداوند به خاطر این کار او را ملامت می‌کند.[ قَرَصَتْ نَمْلَةٌ نَبِیا مِنَ الأَنْبِیاءِ، فَأَمَرَ بِقَرْیةِ النَّمْلِ، فَأُحْرِقَتْ، فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیهِ: أَنْ قَرَصَتْک نَمْلَةٌ أَحْرَقْتَ أُمَّةً مِنَ الأُمَمِ تُسَبِّحُ صحیح بخاری، باب اذا حرق المشرک، ج۴، ص۶۲] در سنن ترمذی این پیامبر حضرت موسی معرفی شده است.

بخاری حدیثی را در کتاب التفسیر و کتاب الجنائز نقل کرده است. مضمون حدیث چنین است: وقتی عبدالله بن اُبی از دنیا رفت، فرزندش به خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله رسید و از ایشان درخواست کرد که بر جنازه پدرش نماز بخواند. عمر به پیامبر اکرم(ص)اعتراض کرد که چرا بر جنازه این شخص نماز می‌خوانید؟ رسول خدا(ص) فرمود: خداوند مرا مخیر کرده و فرموده است: «اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعینَ مَرَّةً فَلَنْ یغْفِرَ اللّهُ لَهُمْ» (توبه/ ۸۰) در این هنگام آیه زیر نازل شد: «وَ لا تُصَلِّ عَلی أَحَد مِنْهُمْ ماتَ أَبَدًا وَلا تَقُمْ عَلی قَبْرِهِ» (توبه/۸۵). بر اساس این حدیث خداوند، پیامبرش را در مقابل عمر مغلوب کرده است! از این‌روی با این‌که بخاری این حدیث را در چند موضع از کتاب خویش آورده است، علمایی چون ابوبکر باقلانی، امام الحرمین جوینی، ابو حامد غزالی، امام داوودی و دیگران با خدشه در سند حدیث به بطلان آن تصریح کرده‌اند.[ ابن حجر عسقلانی، هدی الساری مقدمة فتح الباری، ۱۴۰۸، ج۸، ص۲۵۵-۲۵۶.]

‏04‏/12‏/2019