کتاب یوزف شاخت به دلایل مختلف از جمله رویکرد و روش تاریخی-انتقادی او به پیدایش و شکل گیری فقه اسلامی کتابی کلاسیک (ماندگار) است. شاید بتوان برای اثبات ماندگاریاش به این نکته اشاره کرد که همۀ تلاش 37 سالۀ شاخت در باره فقه در این ادعا خلاصه می شود که پیامبر اکرم نه در صدد تأسیس شریعت بود و نه فرصت چنین کاری را داشت. فقه اسلامی بر خلاف گفتۀ فقهای مسلمان بر اساس چهارمنبع قرآن، سنت، اجماع و قیاس (بعدها عقل) شکل نگرفته است بلکه فقه در شکل عمل و عادتهای محلی پیش از اسلام، و بر اساس رأی (شامل عمل) و اقوال صحابه و رویّۀ خلفای اموی صورتی ابتدایی داشت و سپس با وام گرفتن از میراث تمدنی ساسانیان، یونانیان، یهودیان و مسیحیانِ منطقه بابِل، شکل نهایی (تا نیمۀ قرن چهارم در اهل سنت و نیمه قرن پنجم در شیعه) پیدا کرد. بنا بر ادعای شاخت در این سیر به تدریج تمسک به قرآن به ادبیات فقیهان وارد میشود و رفته رفته احادیث منقول از تابعین و منسوب به صحابه و در دورهای متاخرتر با اِسناد جعلی منسوب به پیامبر (ص) شکل میگیرند و در ابتدای قرن سوم به توسط شافعی (متوفی 204) نام “سنّت رسول الله” بر آنها گذاشته میشود.
کتاب حاضر یکی از کلاسیکهای مهم اسلام شناسان غربی و مهمترین کتاب یوزف شاخت است. نوشته های شاخت عموما دیریاب است. علت دیریابی آن یکی سبک نگارش او، دیگری استفاده از اصطلاحهای خاص، که گاه تنها در آثار او دیده میشود، و نیز ارجاع های فراوان و بدون توضیح است. این کتاب به خاستگاههای نظریه فقهی اسلامی می پردازد. البته گاه در فرصتهایی به نمونههایی از فقه اسلامی که مواد نظام فقهی اسلامی است، اشاره خواهم کرد. اما، تاریخ خود احکام فقهی در اسلام، و رابطه آرمانهای آموزه فقهی با اجرای عملی عدالت، خارج از چارچوب پژوهش کنونی است.