(الف) نگرش ابن تیمیه در خصوص مذاهب اسلامی

گام اول:

مخالفت های ابن تیمیه بامذاهب اهل سنت

مهم ترین مخالفت های او با اهل سنت بوده، در این ضمن اولاً بیان می دارد که:

اقوال ائمه اربعه اهل سنت حجت نیست

(الف) اقوال ائمه اربعه اهل سنت و فقهای بزرگ برای هیچ کس حجت نیست، او می نویسد: و اما اقوال بعض الائمة کالفقهاء الاربعة و غیرهم ؛ فلیس حجة لازمة و لا اجماعاً باتفاق المسلمین. بعد می نویسد که ائمة اربعه هم دیدگاه های مخالف قرآن و سنت دارند و خود آنها هم این حرف را قبول داشتند که اگر قل آنها خلاف قرآن و سنت باشد از آنها اعراض شود؛ او می نویسد: بل قد ثبت عنهم انهم نهوا الناس عن تقلیدهم؛ و امروا اذا راوا قولا فی الکتاب و السنة اقوی من قولهم: ان یاخذوا بما دل علیه الکتاب و السنة ویدعوا اقوالهم.

اتباع مذهب خاص

(ب) هر کس به یک مذهب خاص از مذاهب چهارگانه تسنن تعصب ورزد او جاهل و گمراه است بلکه کافر است و باید از این عقیده خود توبه کند و الا کشته می شود: من یتعصب لواحد معین غیر النبی(ص) کمن یتعصب لمالک او...... و یری ان قول هذا المعین هو الصواب الذی ینبغی اتباعه.........بل قد یکون کافراً.......فان تاب و الا قتل....... و اما ان یقول قائل: انه یجب علی العامة تقلید فلان او فلان فهذا لا یقوله مسلم. بر نوشتار خودش دلیل ارائه می کند و می نویسد: خود ائمه اربعه هم مردم را از تقلید کردنشان در همه آنچه می گویند، نهی کرده اند. و اینطور ابن تیمیه به صورت غیر مستقیم می خواهد به دیگران بفهماند که ائمه دین و مذاهب اهل سنت هیچ کدام قابلیت پیروی و تبعیت ندارند.

تعریض بر بزرگان اهل سنت

(ج) تعریض بر بزرگان اهل سنت: می نویسد: «در بخاری و مسلم اغلاطی وجود دارد» «مجرد روایات احمد موجب نمی شود که حدیث، صحیح و عمل به آن واجب باشد» «هر چه احمد در مسند و غیر مسندش نقل کرده نزدش حجت نیست» ترمذی احادیثی را در فضایل علی ذکر کرده که بسیاری از آنها ضعیف است» هدف او از این کار اثبات عقاید خود بود بخاطر همین در این راه از نفی بزرگان اهل سنت هم گریز نداشت.

مکتب صوفیه

ابن تیمیه مکتب صوفیه را مکتبی کاملا انحرافی می پنداشت و آنها را فرقه شیطانی می نامید او محی الدین و صدر الدین قونوی را کافر می خواند.

مذهب تشیع

دیدگاه تند ابن تیمیه در خصوص مذهب تشیع: ابن تیمیه مذهب تشیع و پیروانش را مورد هجمه قرار داده و آنها را دروغگو، منکر معاد، عدم التفات به مسجد، عدم توجه به حج بیت الله. می نویسد. او این قدر با اهل تشیع تعصب دارد که می گوید ایجاد تفرقه بین شیعه لازم و ضروری است حتی با مخالفت مستحبات.

(ب) دیدگاه ابن تیمیه درباره بزرگان دین

گام دوم:

الف: تنقیص خداوند، جسارت به ساحت پیامبر اسلام(ص) و شیخین و تکفیر برخی صحابه و مسلمانان.(حصنی دمشقی)

ب: تنقیص پیامبر(ص): (۱) سنگی که منسوب به پیامبر بود آن را شکست و گفت تبرک و بوسیدن آن جایز نیست. (۲) بخاطر عدم رعایت ادب زندانی شد (۳) استغاثه به پیامبر خدا یا هر نبی و انسان صالحی را شرک دانسته و حکم اعدام برای استغاثه کنندگان صادر کرده و مهدور الدم می شمارد:« من یاتی الی قبر نبی او صالح.....مما لا یقدر علیه الا الله فهذا شرک صریح یجب ان یستتاب۔۔۔۔و الا قتل»

ج: (۱) تشکیک در ایمان علی و دادن نسبت بت پرستی به ایشان، جنگ علی برای دیانت خواهی نبود، بلکه برای ریاست طلبی بود...... قیام امام حسین(ع) مخالف سیره و گفته رسول الله و موجب فساد بود.......

...و همانا عثمان مال دوست بود. (۲) عمر و ابوبکر در مقابل قول پیامبر تخطی کرده اند و به اجتهاد می پرداخته اند.

نتیجه: کسی فکر نکند که ابن تیمیه فقط با روافض چپ بود او با همه مشکل داشت؛ مشکل او کج فکری بود....‏31‏/12‏/2019