در اندلس حکومت اموی بود عملاَ تثلیثی بودند اگر چهارم معلوم باشد معاویه است می گویند احمد بن حنبل این معادله را تغییر دادد و این حرف از طبقات حنابله ذکر می کنند. اینکه می گویند علی خلیفه است این طعن به طلحه و زبیر است .
(ابن خلدون خدا شکر که ما را از فقه اهل بیت بی نیاز ساخت.)
ابتدا احمد گفت بئس ما قلت
ابن عمر مانع است گفته سه نفر اول ابو بکر سپس عمر سپس عثمان و بقیه را تفضیل نمی دادیم .(امیر المونین به ابن عمر گفت ماانت یا احمق وقتی او تقاضای ترک خلافت داد) از احمد نقل شده است که علی خودش را امیر گفت ، من هم همین می گویم ولی از حرفهایم انصراف می دهم )
احمد که این را گفت ؟164هجری هارون رشید خلافتش173تا 193 هجری > در دوران هارون رشید که از مخالفین مولی بود که حاضر نبود علی خلیفه چهارم مطرح شود . ابو معاویه ضریر با او جلسه گرفت بنی تیم گفتند : منا خلیفة رسول الله بنی امیه هم گفتن ما هم خلیفه داریم سهم شما علی است مگر نمی گویید بنی هاشم هستی فرجع رشید عما کان یکون تاریخ بغداد آمده این حرف مال احمد نیست .متوکل احمد را بزرگ کرد واحمد به او می گفت برای تان در نماز شب دعا کنم.(ابن فندک پامالی کردند که امام هفتم شهید شد ) 202 چه نقش داشت در زمان مامون
2:احمد جز هواداران مکتبی معاویه بود کسی مخالف معاویه باشد نه تنها از آنها روایت نقل می کند بلکه دیگران را نیز از نقل روایت از او نهی می کند
درتاریخ بغدادد ج14 آمده است کان ابو خصیمه یصلی فجاء رسول احمد فاوجز فی صلاته فقال اخوک احمد یقرء ک السلام ....یتناول المعاویة کسی که با معاویه مشکل دارد نه تنها من از او حدیث نقل می کنم تو هم نکن.
حریز بن عثمان حمصی بعد نماز صبح هفتاد مرتبه علی را لعن می کرد احمد درباره وی می گوید ثقة ثقة احمد می گوید او 300 تا روایت دارد و صحیح الحدیث می باشد .
متوکل کسی بود که درباره وی نقل شده است
امر النمتوکل بهدم القبر الحسین ما حوله من الدور از که مطلع می شد که دوستدار اهل بیت است او می کشت وامولشان مصادره می کرد..
احمد آدم سالم نبود بین شیعیان ابراز ارادت می کرد و درمقابل دشمن علی همرا آنها می شد .بخاری از اشد النواصب بود.
