فصل اول: نجد قبل از دعوت محمد بن عبدالوهاب

فصل دوم: محمد بن عبد الوهاب قبل از پیمان بستن با آل سعود

فصل سوم: محمد بن عبد الوهاب بعد از پیمان بستن با آل سعود

فصل چهارم: کتابهای شیخ محمد بن عبد الوهاب

فصل پنجم: عقاید شیخ محمد بن عبد الوهاب

مقدمه: صفحه۵

 مشکلات محققین را بیان می کند و می گوید که در ضمن مطالعه بیشتر در یک موضوع مشخص، محقق باید ابتکار شخصی هم داشته باشد و با موضوع خودش علاقه داشته باشد. مصادر اصلی و دست اول، در مورد شیخ عبد الوهاب مفقود هستند یا در دست نیستند، گرچه در مورد ایشان خیلی زیاد کتاب نوشته شده اما نمیشه گفت که اینها چیز جدید دارند یا در آن ابتکار بکار رفته.

دولت سعودی امروزه بر اساس دعوت شیخ استوار است فلذا محقق می تواند از کتبی که در مورد آل سعود وجود دارد از آن هم استفاده کند.

کتاب حاضر جزئی از رساله دکترا است که در ادنبرا در سال ۱۳۹۲ھ دفاع شده.

 

 

 

فصل اول

نجد قبل از دعوت محمد بن عبدالوهاب. صفحه۹

گذر تاریخی: باوجودی که دولت عثمانی بر عربستان حکومت داشت اما نجد بخاطر این که یک منطقه غیر مفید محسوب می شد نسبت به مکه و مدینه..... از توجه کمتری بارخوردار بود و دولت عثمانی قبل از ظهور دعوت شیخ نفوذ مستقیم به این منطقه نداشت.... و نجد درگیر جنگ های داخلی خودش بود.

حالت اجتماعی و اقتصادی: ساکنین منطقه نجد از قبائل معروف عربی بودند و کمی غیر آن هم مهاجر بودند و در آن مستقر شده بودند. و اصل و نسب در آن منطقه بھث جدی بود. و بحث شهری و بدوی بودن هم مطرح و پر رنگ تر بود.

ساکنین آن منطقه بر زراعت  تکیه داشتند و اقتصاد آنها دور زراعت می چرخید  که عمده محصولات رطب و ...... بود همچنین تجارت هم می داشتند و اقتصاد آنها وابسطه به تجارت هم بود. و در تجارت مشکلات امنیت داشتند. حیوانات محور تجارت آنها بود. با هافله ی حاجیان تجارت می کردند. زنان پا به پای مردان خودشان می ایستادند و به آنها کمک می کردند. مرد رئیس خانواده بود.

فضای سیاسی: ذکر شد که نفوذ سیاسی در آن منطقه نمی رسید که جنگ های قبائل را کنترل کند. در این میان بعضی از قبائل زعامت سیاسی داشتند و قبائل مختلف را کنترل می کردند مثل آل معمر در عیینه و آل سعود در درعیه.... عهد و پیمانی که مابین آل سعود و شیخ بسته شد آل سعود باقی ماند و تبدیل به قوی ترین دولت جزیرة العرب شد.

فضای دینی:

 (الف) علم و علماء: بنام علم در آن منطقه فقط علم دین بود و آن هم خیلی محدود، کتاب و وسائل دیگر تدریس فراهم نبود درس در مساجد برگزار می شد. همه پیروی مذهب حنبلی بودند و مذهب حنبلی در این منطقه توسط طلبه های که در دمشق و بغداد و قاهره درس خوانده بودند آمده، هیچ عالم بارز در این منطقه نبود، و مشهور آنهامرعی بن یوسف بود. در سال یازده هجری شاهد چند تن علماء مشهور هستیم من جمله جد شیخ بنام سلیمان بن علی.

(ب) خرافه پرستی:  خرافه خیلی زیاد بود، بر قبور گنبد می ساختند...گرفتار شرک بودند... علاوه بر این مشکل جدی که آنها داشتند این بود که اکثرساکنین نجد از اسلام و تعلیمات اسلام جاهل بودند و نماز و روزه و زکات بلد نبودند بر معاد اعتقاد نداشتند، گرفتار اعمال صوفیه بودند. گرچه قول ابن بشر برخلاف این است و آنها را متمدن و اهل ورع و تقوی نوشته. و این درست بنظر می آید..... این منطقه نیاز مند دعوت اصلاحی بود همچنین محتاج سیاست قوی بود.

 

 

فصل دوم

محمد بن عبد الوهاب قبل از پیمان بستن با آل سعود. صفحه۲۳

خانوده و تاریخ تولد: در یک خانواده ظاهرا مذهبی در سال ۱۱۱۵ به دنیا آمد، خانواده او نسبت به دیگران متمدن تر و پولدار تر  بودن  چون منصب قضاوت در دست شان بود.

تعلیم و تربیت: در منابع متعدد در باره حالات اولیه شیخ معلومات خیلی کم یافته می شود و گمان می رود که شیخ هم مثل آباء و اجداد خودش بر سیرت آموختن علم دین مثل پدرش ادامه داد. در کودکی مثل کودکان دیگر نبود و قرآن را قبل از ده سالگی حفظ نمود و فقه حنبلی را پیش پدرش یاد گرفت او عاشق درس خواند بود. ودر دوازه سالگی بالغ شد.

سفر علمی: سفر علمی او قبل از بیست سالگی شروع می شود و بر او خیلی اثر گذاشت و معلومات او را بالا برد، او سفرهای بصره و مکه و مدینه داشت، در مدینه چند روز ماند و پیش اساتیز مختلف رفت و آمد داشت و علم را فرا گرفت. عبد الله بن سیف و محمد حیاة سندی از اساتید او هستند که بر او اثر بیشتری گذاشتند. ابن سیف او را بر خواند کتاب های ابن تیمیه تشویق نمود. او از حیاة سندی اثر بیشتری گرفت. نفقه خودش را خودش تامین می کرد.

بعد از این که از کتب ابن تیمیه اثر گرفت و آموزش محمد حیاة سندی بر او اثر گذاشت به طرف عیینه برگشت و شروع به کار شد.

به طرف بصره بقصد شام سفر کرد و در بصره از اساتید متعدد استفاده کرد و پیش شیخ محمد مجموعی درس خواند. در بصره شیعه زیاد بودند چون این شهر از نجف کربلا نزدیک بود. در بصره او فقط طلبه نبود یک مبلغ هم بود و بحث و مباحثه هم داشت. تاریخ نشان نمی دهد که چند مدت آنجا استقرار داشت و چطور نفقه را تامین می کرد و اقوی این است که از طرق تجارت نفقه خودش را تامین می کرد. ومشکلاتی که ابن بشر برای او در بصره ذکر نموده جای دیگر تائید نمی شود. اقامت او در بصره مفید بود از لحاذ علمی و اطلاع از عقاید شیعی. و بطرف شام نمی توانست برود. و این قول که او به سمت ایران سفر کرده مورد تائید نیست.

 

 

 

 

 

فصل سوم

محمد بن عبد الوهاب بعد از پیمان بستن با آل سعود.  صفحه۵۱

آل سعود قبل از پیمان بستن با شیخ: تاریخ خانواده آل سعود در شهر درعیه از قرن نصف نه هجری شروع می شود، بزرگ این خانواده مانع مریدی در این منطقطه سکنا گذاشت،و باگذشت زمان امارت این منطقه به دست این خانواده رسید تا این که محمد بن معر رئیس شد و بعد از آن محمد بن سعود زعامت این منطقه را در دست گرفت و با بیعت با شیخ ریاست خود را استحکام بخشید.

رحلت شیخ به سمت درعیه و عهد و پیمان بستن با آل سعود: شیخ احساس کرد که درعیه برای تبلیغ جای خوبی است و رئیس آنجا مخالف رئیس احساء است و از لحاظ قدرت هم قوی است و از قبل پیروان او مثل آل سویلم هم آنجا بودند بخاطر همین بسوی درعیه حرکت کرد و محمد بن سعود از او استقبال نمود...... امور سیاسی برای محمد بن سعود و اولاد او و امور دینی برای ابن عبد الوهاب و اولاد او مورد اتفاق قرار گرفت.....و اینطور شد که هر دو باهم هم پیمان شدند. و دعوتش را با نیروی آل سعود با جرات علنی تر کرد.

فصل چهارم

کتابهای شیخ محمد بن عبد الوهاب. صفحه۷۳

شیخ در موضوعات متعدد کتاب نوشته، اسلوب نوشتاری او خیلی ساده و آسان بود و از جملات مسجع پرهیز داشت.

کتاب التوحید: اسم کامل این کتاب «کتاب التوحید الذی هو حق الله علی العبید» این کتاب را در حریملاء/بصره نوشت. این اولین کتابی از اوست. سبب تالیف روزن ساختن مفهوم توحید و شرک بود. ۱۲۵ حدیث در این کتاب استفاده شده. این کتاب از کتب اساسی او و پیروانش است.

کتاب الشبهات: مشخص نیست که این کتاب کی نوشته شده، گمان می رود که اواخر دوران اقامت عیینه یا بعد از انتقال او به درعیه نوشته شده. اسلوب این کتاب جدلی است، حجم کتاب کم است اما از در زمینه شبهات مشهور است.

مفید المستفید فی کفر تارک التوحید، الاصول الثلاثه و ادلتها، اربع قواعد للدین، تفسیر کلمة التوحید، و کتب دیگر.

 

 

 

فصل پنجم

عقاید شیخ محمد بن عبد الوهاب. صفحه ۱۰۱

واژه «وهابیت» از لحاذ استعمالی گرچه درست است اما مخالفین از این واژه می خواهند پیروان این مسلک را بد نشان بدهند.

از طرف نیبور خلاف شیخ فضایی منتشر شد که شیخ قرآن را قبول ندارد.

بعضیها گفتند که شیخ در قلبش ادعای نبوت را داشت.

موارد مناقشه با مسلمین: توحید و متعلقات آن، زیارة القبور و ساختن گنبد، تکفیر و قتال، بدعت، اجتهاد و تقلید.

توحید: مسئله توحید اساسی ترین مسئله ایست که شیخ و پیروانش بر او اصرار دارند و بر همین مبنا بین او و مخالفینش اختلاف وجود دارد، شیخ و پیرانش هر آن چیزی که مخالف مبادی آنها باشد را انکار می کنند و او را شرک می پندارند.

چهار مسائل اساسی وهابیت:

۱: مسئله توحید

۲: مسلئه شرک

۳: تکفیر آن کسانی که می دانند که توحید دین خدا و رسول است باوجود این آن را دوست ندارند و مردم را از این راه منحرف می کنند.

تکفیرکسانیکه می دانند که شرک چیست و می دانند که پیامبر با مشرکین جنگ داشت باوجوداین آن را دوستدارند و ستایش می کنند.

۴: هر کس که به این چیزها ایمان نداشته باشد و آن را قبول نکند آن باید کشته بشود تافتنه برطرف بشود.

اقسام توحید نزد شیخ: توحید ربوبی، توحید الوهی یا عبادی، توحید اسماء و صفات.

تعریف توحید ربوبی: توحید خداوند در افعالش را توحید ربوبی می گویند. خلق، رزق و... .

از نظر وهابیون همه مسلمین و حتی مشرکین در این قسم موحد هستند.

تعریف توحید الوهی: عبادت تنها برای خداوند است. عمده اختلاف بین این جماعت و سایر فرق مسلمین در این نوع از توحید است.

وهابی ها درخواست، استعانت و استغاثه را بر دو قسم می دانند:

الف) ما لا یقدر علیه الا الله. مثل شفای بیمار و... .

ب) ما یقدر علیه المخلوق. مثل دادن چیزی از روی زمین و ... .

در قسمت دوم نیز بایست از مخلوق حی درخواست کرد و الا شرک لازم می آید. این افراد با بیان احادیثی که دعا را مخ و اصل عبادت می داند، قائل شده اند که اگر از میت درخواست شود در حقیقت عبادت او انجام شده است و عبادت تنها برای خدا است.

این گروه در مورد شفاعت نیز با سایر مسلمین اختلاف دارند. محمدبن عبدالوهاب با طرق صوفیه و اقطاب مخالف است و از همین روی پیروان او نیز صوفیه را نمی پذیرند.

تعریف توحید اسماء و صفات: آنچه خداوند یا رسول الله برای خداوند ثابت می دانند به همان شکل بدون تعطیل و بلا تشبیه و بلا کیف و بلا تأویل برای خداوند ثابت است.

تکفیر و قتال

محمد بن عبدالوهاب معتقد است که اگر کسی مشرک شد می باست او را تکفیر کرد و با او جنگید. برای این سخنش به ذکر چند حادثه تاریخی مثل جنگ مسلمین با کسانی که منع زکات از ابوبکر کردند و جنگ مسلمین با افرادی که مسلمان بودند و با آمدن مسیلمه به او ایمان آوردند؛ استناد می کند.

محمد بن عبدالوهاب، ده مسأله را باعث خروج شخص از اسلام می داند.

1)      شرک در عبادت

2)      بین خودش و خدا وسائطی قراردهد و به آن ها متوکل شود و از آن ها شفاعت بخواهد.

3)      کسی که کفار را تکفیر نکند.

4)     کسی که اعتقاد داشته باشد؛ هدایتی کامل تر از هدایت رسول خدا وجود دارد.

5)     کسی که آنچه پیامبر آورده یا به آن عمل کرده است را بغض داشته باشد.

6)     کسی که آموزه ای از آموزه های دینی یا ثواب و عقاب را مسخره کند.

7)      کسی که سحر انجام دهد یا به آن راضی باشد.

8)      کسی که مشرکین را بر مسلمین ظاهر کند.

9)      کسی که اعتقاد داشته باشد برخی از مردم می توانند از شریعت نبوی خارج شوند.

10) کسی که از دین خدا برگردد.

البته از نظر محمد بن عبدالوهاب موالات با مشرکین نیز شرک به شمار می آید.

زیارت قبور و بناء بر قبور

از نظر محمد بن عبدالوهاب و پیروانش، زیارت قبور بر دو قسم است. زیارت جائز و زیارت ممنوعه (زیارت شرک آمیز).

زیارت مشروع زیارتی است که به قصد یکی از این امور باشد.

1)      یاد آخرت ۲)احسان برای میت ۳)زیارتی که برای زائر و مزور نفع داشته باشد. مثل این که برای میت دعا شود.

زیارت غیر مشروع زیارتی است که قبر محل عبادت شود. مثل این که برای زیارت مسافرت انجام شود.

بدعت

از نظر این گروه بدعت آن چیزی است که بعد از قرون ثلاثه بوجود آمده باشد. همچنین این گروه برخلاف نظر مشهور اهل سنت تمام بدعت ها را مذموم می دانند و قائل به وجود بدعت حسن نیستند.

اجتهاد و تقلید

محمد بن عبدالوهاب در این موضوع عقیده داشت که نباید از کسی غیر از پیامبر تقلید کرد. او می گفت: آنچه که خداوند بر ما واجب کرده است؛ تبعیت از خودش و رسولش است. بنابراین دیگر معنا ندارد تا ما از کسی در شریعت تبعیت کنیم.

امامت

وهابیت وجود امام را برای جامعه مسلمین ضروری می دانند. برای امام شرایطی بصورت مختصر بیان شده است که به شرح ذیل است:

حر باشد. مرد باشد. عادل باشد. آشنای با شریعت باشد. قادر بر اداره جامعه باشد. اگر از قریش باشد بهتر است اما لزوما نباید از قریش باشد.

همچنین از نظر این طیف تبعیت از حاکم در غیر معصیت واجب شرعی است.

امر به معروف و نهی از منکر

محمد بن عبدالوهاب برای آمر به معروف و ناهی از منکر، شروطی را بیان کرده است.

1)      معروف و منکر را بشناسد. ۲)اگر بر این امر و نهی اذیتی مترتب است بر آن ها صبر کند.

اجتهاد و تقلید:

در اصول به قرآن و سنت مراجعه می  کنیم  و تقلید نمی  کنیم.

اما در فروع اگرچه آنها منسوب به فقه حنبلی  هستند ولی آنها تاکید دارند که  در مواردی  از این  مذهب  پیروی می  کنند که  از  قرآن  و سنت دلیل داشته  باشند.

آنها قائل به اجتهاد مطلق برای خود نیستند ولی می  گویند :در برخی مسائل  اجتهاد می  کنیم وقتی از قرآن  و  سنت نص جلی غیر  منسوخ داشته باشیم که مخصص  و معارض اقوی از آن  وجود نداشته  باشد.

درباره تقلید شیخ و اتباعش می گویند : در دین  واجب  نیست آنها از  کسی  تبیعت  کنند جز  از  پیامبر صلی الله  علیه  و آله.

اقسام تقلید:

1.تقلید حرام: تقلید امامی که  رأی اش مخالف قرآن و سنت باشد ؛ حرام  است.

2.تقلید مذموم: باوجود قدرت بر استدلال  و یافتن دلیل  تقلید  مذموم چون بر قادر واجب است دلیل را پیدا کند.

3. تقلید مباح : تقلید دو تا گروه است  یکه  عامه  ودومی کسانی که علم به مصادر   و کتب مذهبشان محدود است.

 

22-12-2019